نظر هرکسی محترم است احترام بگذاریم جمله ی پرتکرار و معروفی که بویژه پس از فراگیر شدن شبکه های اجتماعی بسیار درباره ی آن میشنویم. شاید پیدا کردن آن فرد، گروه یا کتابی که اولین بار چنین ادعای خطرناک و میان تهی را مطرح و در جامعه گستراند دشوار باشد. اما موضوع به اندازه ای مهم شده هست که بتوان پیرامون آن زمان گذاشت و بررسی کرد.
بررسی چند مثال واقعی پیرامون باور به « نظر هرکسی محترم است احترام بگذاریم »
بیایید چند گزاره، باور یا نظر را با یکدیکر مرور کنیم :
- من میفهمم، تو نمیفهمی، دیگران هم نمیفهمند.
- من مرکزیت کره زمین، دانا و قادر مطلق هستم، آن که بایستی درباره دیگران تصمیم بگیرد من هستم.
- من صلاح دانستم که شما را اخراج کنم.
- من صلاح دانستم که پول شما را پس ندهم.
- من صلاح می دانم که ساعت ۴ صبح عرق بخورم، در راهروی ساختمان عربده بکشم و داد بزنم.
- من صلاح دانستم که با مرد/زن غریبه ای که از قضا می دانم برای تو آزاردهنده هست معاشرت کنم.
- من با منفجر کردن خودم مستقیما به سراغ حوریان بهشتی خواهم رفت، از مافوقم نیز قباله ی چندین زمین بهشتی را نیز دریافت کرده ام.
- من تشخیص می دهم که روابط آزاد داشته باشم، حتی اگر متاهل یا متعهد باشم.
بسیار خوب همان طور که در گزاره ها و ادعاهای بالا دیدید ما با عباراتی مواجهیم که به عریانی به حقوق حقه ی دیگران تجاوز می کند. و یا علنا واقعیات را زیر سوال می برد. حال تکلیف ما با چنین تفکراتی چیست؟ آیا شما با روابط آزاد در عین تاهل و تعهد، انفجار خود در میان مردم بی گناه جهت رفتن به بهشت، عربده کشی در فضای عمومی ساختمان، اسید پاشی به قصد تخلیه خشم، انتشار تصاویر و محتوای خصوصی دیگران و… موافقید؟! به نظر می رسد که روان سالم چنین تفکراتی را در تضاد با تمدن و شهرنشینی بداند.
نظر نیچه پیرامون « نظر هرکسی محترم است احترام بگذاریم »
«فردریش نیچه» بزرگ فیلسوف آلمانی در باره ی دموکراسی اظهارات جالبی دارد، وی در این باره می گوید: «مشکل دموکراسی این است که نمی توان آن را در چهارچوب یک ایده ی سیاسی محصور ساخت. چرا که دموکراسی به تدریج با فرا رفتن از محدوده ادبیات سیاسی، به تمام حوزه های فرهنگی نیز رسوخ کرده و رفته رفته تا جایگاه یک جهان بینی، قانون طبیعی، اصل مقدس، سبک زندگی یا چیزی از این قبیل تعالی می یابد. رسوخ دموکراسی در فرهنگ به معنای زایش میانمایه سالاری (mediocracy) و شکل گیری توده ای از انسانهای تهی، نابلد و یا در بهترین حالت توده ای از انسانهای “بیش از حد معمولی” است که به پشتوانه ی “برابری همه چیز و همه کس” حق عرض اندام در حوزه های مختلف فرهنگی را برای خود مسلم می پندارند. رسوخ دموکراسی در فرهنگ به معنای مرگ معیارهاست. وقتی همه با هم برابرند پس هیچ کس از من بهتر نیست. پس من همینطور که هستم خوبم. نیازی به تمرین و یادگیری نیست. هستی من به همین شکل قابلیت عرضه را دارد. معیارها و اصول علمی و حرفه ای چیزی جز اختلاف سبک ها نیستند. کسی حق مقایسه من با نام های بزرگ را ندارد. آنها بهتر از من نیستند. “سبک” من با آنها متفاوت است. هر کس طرفدارانی دارد که باید به سلیقه ی آنها احترام گذاشت. نقد نوعی بی احترامی ست. نقد، ضد دموکراسی و بر خلاف میل توده هاست. کافیست تا به خیل کم مایگان یا میانمایگان پر طرفدار حوزه ی موسیقی، رمان، شعر، سینما و… نگاهی بیاندازید تا مشکل دموکراسی و استیصال کاربلدان و متخصصان هر حوزه را به خوبی درک کنید.»
خطرات « نظر هرکسی محترم است احترام بگذاریم »
تصور کنید من فرشاد رضائی نامدار می توانم پیرو اصل « نظر هرکسی محترم است احترام بگذاریم » پیرامون فیزیک کوانتوم، اختر فیزیک، شیمی و… نظرات و افکار متعدد، ملون و رنگارنگی داشته باشم. بسیار هم خوب تا اینجا درست. اما سوال بسیار مهمی که مطرح می شود این است که آیا انتظار من به این شکل که بایستی به نظر من احترام گذارده شود و معتبر شناخته شود منطقیست؟ پاسخ این سوال با قاطعیت چنین می باشد «نه الزاما». مگر من می توانم نظراتی که پشتیبانی تجربی، علمی و منطقی مستحکمی دارند را به صرف «باور» غلط خود به چالش بکشم؟ اگر باور های انسانی در این حد مهم هستند، پس من هم سوپرمن، بتمن، ایکس من و ترمیناتور هستم! چنان که میبینید، انتهای طیف ارزشگذاری بی حد و حصر به باور های انسانی که مخالف واقعیت ها هستند، می تواند به توهم، هذیان و روانپریشی بینجامد.
چگونه با « نظر هرکسی محترم است احترام بگذاریم » برخورد کنیم
شاید گزاره ی زیر، ادعایی منطقی تر و واقع بینانه تری باشد: نظر هر کسی الزاما محترم نیست، نظر داعش محترم نیست، نظر طالبان محترم نیست، نظر آدم کش ها و تروریست ها محترم نیست. نظر می تواند به درجاتی معتبر یا نامعتبر باشد. قرار هم نیست که من و شما به نظریات جفنگ و نامعتبر افراد احترامی قائل باشیم. سکوت در برابر مغالطه و سفسطه ی « نظر هرکسی محترم است احترام بگذاریم » باعث شده که در این روزگار به اسم آزادی بیان و دموکراسی، با نظریات خطرناکی مواجه باشیم که جان حقیقت، واقعیت، و انسان و انسانیت را هدف گرفته است. بواسطه ظهور شبکه های اجتماعی در دسترس و همچنین گسترش باور هایی که پیرامون آن صحبت شد، باعث شده که ما با تریبون هایی مواجه شویم که می تواند محتواهای بسیار نازل و مبتذل را عرضه کرده و مغز و روان عموم مردم را مسموم نماید. « نظر هرکسی محترم است احترام بگذاریم » صرفا یک ادعا و شیوه ی تفکر است، که الزاما معتبر نیست. در یادداشت های بعدی حتما به طور مفصل به این مباحث خواهیم پرداخت.
مطالعه ی مطلب زیر نیز پیشنهاد می شود: پرخاشگرهای مسئولیت گریز