فرشاد رضائی نامدار، روان درمانگر و مدرس دانشگاه

منصور روانشناسی شهید ستاری

منصور روانشناسی شهید ستاری

0

بررسی فیلم «منصور» از دیدگاه روانشناسی، نگاهی به زندگی شهید سرلشکر «منصور ستاری»، فرمانده فقید نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران

منصور

بررسی فیلم منصور از دیدگاه روانشناسی، نگاهی به زندگی شهید سرلشکر منصور ستاری، فرمانده فقید نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران

بسیار علاقمند بودم که این فیلم رو در سینما ببینم، که بنا به درگیری های شغلی فرصتی برای این مهم محیا نشد و لاجرم از طریق دانلود فیلم مذکور به پای تماشا نشستم. ساعت ۲۴ شروع کردم و تا صبح قبل از خواب، ۲ بار پشت سر هم فیلم را دیدم! هر بار دیدن فیلم برای من لذت بخش بود. حال علت دقیق این ارتباط و علاقه به این فیلم و بزرگان نیروی هوایی و ارتش بماند، علاقمند هستم که به بحثی بپردازیم پیرامون شخصیت ترسیم شده از شهید منصور ستاری در فیلم مذکور از دیدگاه روانشناسی، به ویژه از دیدگاه مهارت های زندگی و مهارت های ارتباط موثر و جراتمندی_قاطعیت.

با ما همراه باشید.

در ابتدای فیلم روایت چنین آغاز می شود که پس از شروع جنگ تحمیلی بین ایران و عراق، نیروی هوایی ایران با توجه به دارایی و تجهیزات آمریکایی و تحریم های وضع شده پس از انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷ و هم چنین فرسایشی شدن جنگ، جنگنده های نیروی هوایی دچار مشکلات جدی تعمیر و نگهداری می شوند.

در سال ۱۳۶۵، تیمسار سرلشکر منصور ستاری، به سمت فرماندهی نیروی هوایی منصوب می شوند. ایشان به لحاظ مدارج علمی، کارشناس ارشد مهندسی الکترونیک و آموزش دیده ی رادار و پدافند در آمریکا بوده اند. پس از انتصاب در سمت فوق، ایشان متوجه می شوند که به هر شکلی که شده، بایستی از تحریم ها، محدودیت های مالی و بودجه ای، کارشکنی های داخلی و خارجی، تیم های رقیب و حاشیه ساز و… گذر کنند. و همین موارد می توانند زمینه ساز سناریویی پر پیچ و خم را آماده نمایند. حال برویم سراغ تحلیل این روایت دیدنی و شنیدنی از منظر مهارت های زندگی به ویژه مهارت ارتباط موثر و جرات مندی…

تیمسار ستاری در حال عرض تسلیت و همدردی با مردم

قسمت اول، «عرض تسلیت»:

سکانس اول فیلم، با صحنه ی مویه و ناله و شیون افراد محلی که عزیزانشان را در بمباران عراقی ها از دست داده اند شروع می شود. از انتهای تصویر، ما شاهد ورود تعدادی اتومبیل هستیم که از قرار اتومبیل های شهید منصور ستاری و سایر مقامات نیروی هوایی هستند. آن ها برای دل جویی از بازماندگان حمله ی عراقی ها در صحنه حاضر شده اند.

نکته ی اول: فرد جراتمند، فردیست مسئولیت پذیر. قدرت، اختیارات و حقوق بیشتر، مسئولیت پذیری و پاسخ گویی بیشتر را می طلبد. در این جا ما شاهد هستیم که فرمانده نیروی هوایی علی رغم تذکرات مقامات محلی برای حفظ جان خود، در آن جا حاضر می شوند. ایشان پس از عرض تسلیت به مردم، به یکی از مقامات مسئول می گویند «خیلی بده که مسئولیت سقوط شهر رو گردن ما انداختید».

این جمله ی کوتاه، در واقع به اشتراک گذاشتن هیجان، احساس و فکر تیمسار منصور ستاری، با فرد مقابل است. مهارتی که اغلب در فرهنگ های شرقی، آموزش و تمرین نمی شود. نهایتا در این قسمت از ماجرا، ایشان مورد روی گردانی و سنگ پرانی توسط مردم داغ دار واقع می شوند. هیچ کدام از این موارد و تذکرات، مانع حضور ایشان در صحنه نمی شود.

تیمسار ستاری و یک فروند F5

قسمت دوم، «شفاف سازی مالی»:

تیمسار منصور ستاری برای پیگیری وضعیت تعمیرات هواپیما های جنگی زمین گیر نیروی هوایی، به محل شرکت مسئول تعمیرات، یعنی شرکت «یاشی» وابسته به وزارت دفاع مراجعه می کنند. درسی که در این قسمت می توان آموخت، صراحت لهجه ی ایشان در برخورد با شرایط موجود بود. ایشان پس از مشاهده ی هواپیما های در صف تعمیر که روی باند به حال خود رها شده اند، به معاون شرکت مسئول تعمیرات می گویند: «به رئیستون بگید ستاری گفت تا زمانی که حداقل نصف این هواپیما ها تعمیر نشوند، نیروی هوایی ۱ دلار هم پرداخت نخواهد کرد».

اما درس آموختنی برای مایی که عبارت «قابل شما رو نداره» ورد زبانمان است، چیست؟ ما در این جا رفتاری به دور از تعارف را شاهد هستیم. تیمسار ستاری به صراحت تکلیف و موضع خودشان را با عملکرد طرف مقابل روشن می کنند. در واقع این یک مهارت بسیار کارساز و کاربردی برای هر فردی در زندگی روزمره می باشد که بتواند با طرف مقابل خود به صراحت پیرامون مسائل مالی مذاکره، تبادل نظر و اتمام حجت  نماید.

یا در قسمتی دیگر از فیلم، تیمسار منصور ستاری در نشستی که با دلال ترک برای تهیه ی هواپیما از اوگاندا داشته، می گویند: «ما حتما باید هواپیما ها را بیینیم و از سلامت شان مطمئن شویم، چرا که شرایط مالی مان جوری نیست که ریسک کنیم، بنابراین «سرهنگ غلام پور» را جهت بررسی می فرستم».

نکته: «تعارف»، می تواند نشانه ای از اضطراب و رفتار اضطرابی باشد.

تیمسار ستاری در حال نظارت بر نصب صندلی بر هواپیمای سوخترسان ارتش و تغییر کاربری آن به مسافربری

قسمت سوم، «حل مسائل مالی با امکانات موجود_آن چه که هست»:

در قسمتی از فیلم، «سرهنگ صفدری» با حالتی حاکی از استیصال به تیمسار منصور ستاری مراجعه کرده و از شرایط مالی موجود و پرداختی پرسنل زیردست گلایه می کنند. تیمسار منصور ستاری در پاسخ می گویند، «بودجه نمیدن، گفتم این سوخت رسان ها رو صندلی بزنن، خط مسافربری راه بندازیم». یعنی با استفاده از آن چه که در اختیار داشتند، کسب درامد و فعالیت اقتصادی را به جریان انداختند.

نکته ی بسیار جالبی که در سراسر فیلم به خوبی دیده می شود، تمرکز بر «حل مساله» توسط تیمسار منصور ستاری می باشد. آن هم در شرایطی که بدترین فشار ها به سیستم نیروی هوایی وارد می شود. ایشان به جای اتخاذ رویکرد «قربانی» و «قربانیگری» که اغلب در مثلث شوم «آزارگر، قربانی، ناجی» دیده می شود و ادامه ی بازی در روند آن به چیزی جز خشونت ورزی نمی انجامد، رویکرد فرد «جراتمند» و «مسئول» را انتخاب کرده و با مسائل به صورت کاملا «فعالانه» برخورد می کنند. در حالی که می توانستند رویکرد «قربانی» را انتخاب کرده و مسئولیت شرایط موجود را به گردن دیگران «فرافکنی» کنند.

رویکرد تحسین برانگیز ایشان در گذر هوشمندانه و «راه حل محور» از مصائب مادی و معنوی در این فیلم، ستایش برانگیز است…

پچ تیمسار ستاری

قسمت چهارم، «درخواست قاطعانه_خرج کردن از اعتبار»:

سر مهندس تیم تعمیرات هواپیما های نیروی هوایی مرحوم «سید مرتضی سنایی» که در فیلم اغلب او را با نام «سید» صدا می زنند، توسط شرکت و تیم رقیب یعنی «یاشی» متهم به جاسوسی می شود. البته به چنین رفتار هایی در ادبیات روانشناسی رفتار های «منفعل پرخاشگرانه» گفته می شود که عموم از آن تحت عنوان «زیراب زنی» یاد می کنند، یک رفتار سمی که در آن فرد به جای ابراز جراتمندانه، با شیوه هایی سمی بر آسیب رساندن به دیگران تلاش می نماید.

طبق گزارش های اشتباه و بدخواهانه ای که ارسال می شود، «سید» دستگیر و بازداشت می شود. تیمسار منصور ستاری برای آزاد کردن وی شخصا و راسا وارد می شوند. بازپرس پرونده در گفتگو با تیمسار منصور ستاری ابراز می کند که سید در حال جاسوسی بوده و اطلاعات هواپیما های جنگی را از کشور خارج می کرده و موضوع بایستی بیشتر بررسی شود. تیمسار منصور ستاری در گفتگو با بازپرس پرونده به صراحت اعلام می کنند که «این اتهامات بی پایه و اساس هستند. من اومدم که ببرمش». بازپرس اعلام می کند که شدنی نیست، این پرونده مسئولیت دارد و «شر» می شود.

عکس العمل تیمسار منصور ستاری در این قسمت بسیار جالب هست: «آقا شما نگران من نباش، هر چی لازمه بنویس من امضا می کنم، اینم ضمیمش کن که براتون شر نشه». در این لحظه ایشان درجه ی نظامی خود(سرتیپ) را روی میز بازپرس پرونده می گذارند! افرادی که اندک آشنایی با نظامی گری بویژه با نظامی گری در ارتش دارند، می دانند که درجات نظامی به چه میزان ارزشمند بوده و رشد در سلسله مراتب نظامی چقدر دشوار می باشد و ایشان حیثیت نظامی خود را برای تضمین خواسته ی خود گرو می گذارند.

نکته: در اغلب سکانس های فیلم که شاهد رفتار جراتمندانه ی تیمسار ستاری هستیم، دیالوگ ها بسیار کوتاه و قدرتمندانه ادا می شوند. همین نکته از مواردیست که در کلاس های جراتمندی_قاطعیت، بسیار بر آن تاکید می شود: کلام اثربخش، بایستی کوتاه باشد، «قل و دل».

تیمسار ستاری یک ارتشی منظم و با پرستیژ

قسمت پنجم:

یکی از قسمت های اوج فیلم زمانی رخ می دهد که جلسه ای در «کمیته ی امنیت و امور داخلی کشور» تشکیل شده است. سر پرست جلسه طبق گزارش شرکت «یاشی»، اعلام می کند که تیم مهندسی نیروی هوایی دچار ضعف بوده، کوتاهی کرده و توان لازم را ندارد. بنابراین مجمع چنین تصمیم گرفته که امکانات فنی مهندسی نیروی هوایی به شرکت یاشی منتقل و در اختیار آنان قرار بگیرد!

رفتار های جراتمندانه ی تیمسار منصور ستاری در این قسمت اوج می گیرد: در قدم اول با پرسشی درخواست می کنند که خواسته شان را مجددا تکرار کنند: «ببخشید حاج آقا، دقیقا چکار کنیم؟!». بعد از تکرار و تصریح درخواست انتقال اموال توسط سرپرست جلسه، تیمسار منصور ستاری در قدم دوم موضع خودشان را شفاف اعلام می نمایند: «این مجموعه مال نیرو هواییه، تو نیرو هوایی هم می مونه».

سرپرست جلسه مجددا اعلام می کنند که نظر مجلس بر انحصار تعمیرات هواپیما ها در شرکت یاشی هست. قدم سوم تیمسار منصور ستاری جالب هست، پایبندی بر موضع مشخص خود: «نظر مجلس محترم، ولی من اجراش نمی کنم». در ادامه یکی از حضار به تیمسار منصور ستاری اعلام می کند که شما موظفید دستور مافوق خود را اجرا کنید! قدم چهارم تیمسار منصور ستاری: «شما مافوق من نیستید، مافوق من امام هست».

با تاکید سرپرست جلسه بر این که اگر لازم باشد تصمیم امام را هم می گیریم، تیمسار منصور ستاری پاسخ می دهند: «هر موقع دستور امام را گرفتید، بیاید ببرید». پس از پاره کردن صورت جلسه توسط تیمسار منصور ستاری، ایشان برای بار چندم از ابتدای فیلم، تهدید می شوند، این بار به اقدام از طریق دستگاه قضا.

نکته: رفتار جراتمندانه در مواقعی هزینه بر است. از ابتدای فیلم که تیمسار منصور ستاری تصمیم می گیرند در برابر سیستم مشکل دار و فاسدی بایستند که هدف و منافعش در خرید از خارج هست، تهدید می شوند و به شیوه های مختلف تحت فشار قرار می گیرند. ایشان با آگاهی به هزینه ها، در مسیر خود پیش می روند و نهایتا به نتیجه ای خیره کننده می رسند.

تیزر فیلم منصور رو در ویدئوی فوق ملاحظه می فرمایید.

 

یاداوری:

ما در سالیان اخیر این افتخار رو داشتیم که کلاس های مهارت های زندگی از جمله مهارت جراتمندی را برای گروه های دولتی و غیر دولتی برگزار کنیم. در لینک های زیر نمونه هایی از کلاس های ما رو می تونید ملاحظه بفرمایید:

کلاس مهارت های زندگی دانشگاه تهران سال تحصیلی ۱۳۹۶-۱۳۹۷

کلاس مهارت های زندگی دانشگاه علوم پزشکی تهران ۱۳۹۵

کلاس مهارت های زندگی دانشگاه علوم پزشکی ایران، سال تحصیلی ۱۳۹۵_۱۳۹۴

 

 

Leave A Reply

Your email address will not be published.

4 × 4 =

سوالی دارید؟ با ما صحبت کنید!
مکالمه را شروع کنید
سلام! برای چت در WhatsApp پرسنل پشتیبانی که میخواهید با او صحبت کنید را انتخاب کنید
ما معمولاً در چند دقیقه پاسخ می دهیم